دوشنبه 89 آبان 17 , ساعت 6:59 عصر
الهی ظاهری دارم بس شوریده،
آمده ام با تنی خراب،
دلی پر آتش ،
چشمی پر آب،
پس در یاب مرا،
خدایا،خدایا،خدایا...
به اندیشیدن خطر مکن؟
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
دوشنبه 89 آبان 17 , ساعت 6:56 عصر
وقتی دستام خالی باشه
وقتی باشم عاشق تو
غیر دل،هیچی ندارم
که باشه لایق تو
دلمو از مال دنیا
به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم
بتو تکیه داده بودم
هر بلائی سرم اومد
همه زجری که کشیده بودم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم،
هر جا بودم با تو بودم
هرجا رفتم،تو رو دیدم
دلمو از مال دنیا
به تو هدیه داده بودم
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ